اسما جوناسما جون، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره
اسرا جوناسرا جون، تا این لحظه: 20 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

دیلک لر

یادم باشد...

  به عنوا یك معلم  یادم باشد: یادم باشد : حرفی نزنم که دلی بلرزد و خطی ننویسم که کسی را آزار دهد. یادم باشد : جواب کینه را با کمتر از مهر و جواب دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم . یادم باشد : باید در برابر فریاد ها سکوت کنم و برای سیاهی ها نور بپاشم . یادم باشد : از چشمه ، درس خروش بگیرم و از آسمان ، درس پاک زیستن. یادم باشد : سنگ خیلی تنهاست، باید با او هم لطیف رفتار کنم مبادا دل تنگش بشکند. یادم باشد : برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام نه برای تکرار اشتباهات گذشته ! یادم باشد : هر گاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان حیوان بی زبانی که به سوی ق...
19 آذر 1390

اسراجونم تولدت مبارک.

ا ی تنها دلیل رد کردن هر دلیل و ای تنها بهانه ی آوردن هر بهانه دیوانه ی مهربانی تؤام…. ای بهترین چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوبتر شد که دنیای من شدی پس برای من بمان و بدان که تو تنها بهانه برای بودنی تولدت مبارک دختر مهربانم اسرا جان دختر عزیزم !کدامین هدیه را به قلب مهربانت تقدیم کنیم که خود گنجینه ی زیبایی های عالمی؟ ای شیرینی لطیف ترین سرود طبیعت، چگونه خدا را برای چنین بخشش رنگینی شکر گوییم؟   تولدت مبارک عزیزم ,خیلی دوست داریم  خدایا به خاطر همه چی شکرررررررررررررررر   پروردگارا!به حق این ماه عزیز خودت مواظب جگر گوشه هامون باش. ...
19 آذر 1390

این چند وقت...

  سلام به دوستای نازنینم و سلام به گل دخترای نازم,فرشته های کوچولویی که هرروز بیشتر از روز قبل عاشقتون میشم ودوستون دارم. ولی متاسفم که نمیتونم اونطور که دلم میخواد براتون وقت بزارم. امسال تحصیلی مشغله کاریم خیلی زیاد شده,خدا پدرشونو بیامرزه شب خوابیدن ونمیدونم تو خواب چی دیدن که صبحش گفتن الا وبلا باید از امسال کلاس ششم داشته باشیم بدون برنامه و بدون امکانات ....بسته های آموزشی وروشهای تدریس وکامپیوترهای کلاس ششم که قراربود اول مهر در اختیار هر معلم کلاس ششمی باشه هنوزخبری ازشون نیست.حالا من معلم بعداز تموم شدن ساعت کاریم به جای اینکه به خونواده م برسم باید هی پشت کامپیوتر بشینم دنبال روش تدریس این درس و نمیدونم فیلم آموزشی اون د...
8 آذر 1390

اسراواسماواولین برف...

سلام !سلام به گل دخترای مامانی ودوستای عزیزم امروز  سه شنبه هفدهم آبانه,طبق معمول همیشه صبح زود بیدار شدم واولین کاری که کردم این بود که پرده هارو کنار زدم وازپشت پنجره بیرون رو دید زدم تا ببینم چقد برف اومده ,آخه از دیروز بارش اولین برف تو شهر ما شروع شده ,دیدم رو ماشین بابایی یه شیش سانتی برف هستش ,گفتم بااین برف کم عمرا آموزش وپرورش مدرسه رو تعطیل نمیکنه برم اسرا رو بیدارکنم بریم مدرسه ,همون لحظه بابایی از نونوایی اومد وگفت بیدارش نکن  بزا دخترم بخوابه امرو زتعطیلین ,بیرون هوا خیییییییییییلی سرده .وااااااااااای چقدر خوشحال شدم. پس امروز هم پیش اسما جون هستیم. حالا که امروز مدرسه مون تعطیله تا وروجکام بیدار بشن  ...
17 آبان 1390

باز گشایی مدارس وآغاز سال تحصیلی جدید

آغاز سال تحصیلی جدید بر دانش آموزان عزیز وخانواده هاشون  وهمکاران فرهنگی مبارک باشه امیدوارم سال خوب و موفقی داشته باشیم.                                                                      به مناسبت شروع سال تحصیلی و بازگشائی مدرسه ها شعر زیبای جناب آقای محمدعلی حریری جهرمی را با هم می خوانیم:   بازگرد ای خاطرات کودکی / بر سوار اسبهای چوبکی خاطرات کودکی زیباترند / یادگاران کهن ماناترند درسهای سال اول ساده بود / آب را بابا به سارا داده بود...
2 مهر 1390

خونه تکونی ما....

                                                                      ناز دونه های مامانی سلام!خوبین؟؟؟؟؟امروز میخوام یه اتفاق جالب درمورد خودم براتون بگم . البته شما وروجکها خودتونم شاهدش بودین اما اسراخانمی خیییلی اصرارمیکنه میگه مامانی تو وب بنویس میخوام بزرگ شدنی بخونم وبخندم!!!!!!!!!!!!! !بعله دیگه حالا مسخره شما وروجکا شدم.                                     &nbs...
2 مهر 1390

مسافرت آخر تابستون...(2)

دخترای ناناز مامانی سلام! امروز باباجون میاد دنبالمون بریم خونه ی خودمون .آخ که چقدرزود گذشت.اینجا که بودیم خیلی بهمون خوش گذشت.البته کلی هم  زحمت دادیم هم به خاله وعمو وهم به دایی و زن دایی  . خوب اونا خونشون اینجاس وما هروقت میام این ورا مزاحمشون میشیم وکلی زحمت بهشون میدیم  ایندفعه هم که باباجون پیشمون نبود بیشتر اذیتشون کردیم از همین جا ازدایی توحید وخانم گلش مریم جون وخاله پری وعمویدی خیلی مهربون تشکر میکنم که باعث شدن دخترجونای من روزهای خوشی رو داشته باشن.این دسته گل تقدیم به شما خوبان پنجشنبه گذشته  رفتیم آستارا شب قبلش که شام خونه دایی دعوت بودیم ساعت حرکتمون هم تصویب شد قرار شد بعد وقت اداری بریم .اسرا واسما ...
21 شهريور 1390

مسافرت آخر تابستون...

گلهای خوشبوی زندگیم سلام! چند روزه که نمیتونم بهتون سربزنم آخه خونه خودمون نیستیم واومدیم خونه خاله پری ,اینجا هم که کلی سرم شلوغه.  خاله میره سرکارو ال آی جون هم پیش ما میمونه .شما دوتا هم پیش  ال آی کوچولو خیییییلی  بهتون خوش میگذره بعد از اداره خاله جون هم میریم گردش.اسرا جونم دیروز با خالش رفته بود استخر برا تمرین شنا .خلاصه گلای نازم اینجا خییییلی بهتون خوش میگذره. روز چهارشنبه که عید فطر بود بعدصبحانه رفتیم خونه مامانی من, وبعد از عید دیدنی وآرزوی قبولی طاعات وعبادات برای همدیگه, از اونجایی که خاله پری وال آی جون هم اونجا بودن شما دختر خاله ها تا همدیگرو دیدین رفتین سراغ بازی ومن وباباجون باهم رفتیم دیدن بزرگای ...
21 شهريور 1390

عید فطر

عید سعید فطر بر دوستان گلم مبارک.           خدایا به ما توفیق ده تا از کسانی باشیم که حاصل دسترنج یکماه ی خود را در رمضان، از این به بعد هم حفظ کنیم.(آمین)   ...
9 شهريور 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دیلک لر می باشد