اسما و مدرسه رفتن ما
سلام به همه شماعزیزانی که میاین ودفتر خاطرات گل دخترای منو میخونید .وسلام به گل دخترای خوشگل مامانی اسرای نازم که روز به روز خانومتر میشه واسما کوچولو که این روزا خیلی اذیتم میکنه..... اسرای عزیزم!این روزا وقتی به رفتار وحرکاتت دقیق میشم احساس غرورمیکنم شکر خدا داری یواش یواش بزرگ میشی,احساس میکنم منطقی تر شدی .قربونت برم خیلی خوشحالم و روزی صدبار رسما از خدای مهربون خودم تشکر میکنم که همچین فرشته ای رو بهم داده .موقع انجام تکالیفت اصلا اذیتم نمیکنی وخودت بلافاصله بعد مدرسه انجامشون میدی.درسهای حفظ کردنی رو فقط یکبار از روش میخونی و کتابت رو میدی و میگی مامان بیا ازم بپرس,وقتی میبینم همه رو درست جواب میدی کلی ذوق میکنم واینقدر بوس...