اسما جوناسما جون، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره
اسرا جوناسرا جون، تا این لحظه: 20 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

دیلک لر

سلامی دوباره...

1392/3/21 9:56
618 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان گلم !بازم بعد یه غیبت طولانی اومدم وخدا رو شکر میکنم که هنوز هم هستم وهستیم .

وشما دخترای نازم ،شما هم سلام.شاید بعد ها که مطالب وبلاگتونو خوندین گله کنین که چرا اینقدر کم کاری کردم وبیشتر خاطره هاتونو ننوشتم.میدونم که حق با شماست ولی باور کنین که هر چه که جلوتر میریم من بیشتر وقت کم میارم.حالا شاید تو تعطیلات تابستون فرجی بشهنیشخند

جونم براتون بگه توپست قبلی گفته بودم که دارم بچه های کلاسم رو برای آزمون مدارس نمونه وتیز هوشان آماده میکنم،خوشبختانه زحمتهامون نتیجه خوبی داشت پنج نفر از دانش آموزان کلاسم تو این آزمون قبول شدن وثبت نام هم کردندویک نفر هم تو اسامی ذخیره ها هستن که امیدوارم برای اون هم جا باز بشه.برای هر کدوم یه دنیا خوشحال شدم.

دیروز بالاخره امتحانات خودمم تموم شد و یه نفس راحتی کشیدم.نمره های خودمم خیلی خوبن.باور نمیکردم بعد اینهمه وقفه بتونم اینجوری درس بخونم.راستش اولش روم نمیشد بگم دارم ادامه تحصیل میدم فکر میکردم خییییییییییییلی دیر شده ولی وقتی میرم دانشگاه میبینم میون کارمندا و همکارام جزو جوونتریناشمopen mouth surprised smiley اینه که اعتماد بنفسم داره میره بالا.(من سال 80مدرک کاردانیموبا معدل 18/80گرفتم امابعد ،ازدواج واومدن اسراواینکه منتظر بشم یک کم بزرگ بشه و اومدن اسماو...دیگه نتونستم ادامه بدم.یه وقت به خودم اومدم دیدم ای داد بیداد12 سال گذشته....ولی خوب دیگه ماهی رو هر وقت از آب بگیریم تازه ست مگه نه دوستانچشمک                                            هفته پیش که دوسه روز تعطیلی داشتیم قرار گذاشتیم با آبجی و داداشا    یه ناهار با هم رفتیم بیرون ،چون روزی نبود که نپرسن کی درست تموم میشه بریم گردش.باهم رفتیم ساحل ارس و با اینکه از ارس خیلی میترسم- چون بچه که بودم همیشه خواب میدیدم دارم توش غرق میشم-بااین حال زیر اندازمونو درست کنارش پهن کردیم و تا آش و کباب حاضر بشه بچه ها کلی بازی کردن و منم کلی مبصر بازی کردم ...

 الان یه کاری برام پیش اومد دارم میرم بعدا عکسارو آپلود میکنم و میزارمشون اینجا فعلا بایییییییییی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان نرگس
21 خرداد 92 8:23
آفرین به شما معلم نمونه
مامان آرشيدا قند عسل
26 خرداد 92 9:07
به به خانوم معلم ، خانوم دانشجو معدل بالا ، به به به شما كه اينهمه رويداد موفقيت آميز براتون افتاده يني ديگه تا اطلاع ثانوي زود زود مياين.


سلام عزیزم!ممنون ]

مامان آرشيدا قند عسل
26 خرداد 92 9:08
شما به يه بازي وبلاگي دعوت شديد.
مامان رادین
26 خرداد 92 9:09
عمه جون بازم سر زدم که بگم دلم خیلی می خواد که تشریف بیارید خونه ما. گفته بودید که میایید ولی نیومدید، منتظرتون هستیم



سلام عزیزم!ممنون از دعوتت[بوسه]اتفاقا دیروز اسرا خیلی هواتونو کرده بود بهش گفتم در اولین یه سفر اردبیل میریم. اونوقت مزاحم شما هم میشیم.
مامان پریسا
28 خرداد 92 10:21
تبریک میگم عزیزم. ایشالله همیشه 20 بشی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دیلک لر می باشد