آبجی کوچیک وآبجی بزرگ
نفسهای مامانی سلام!من عاشق بازیهاتون هستم وهمیشه با اینکه مشغول کارای خودمم اما یه جورایی حواسم بهتون هس.آخه شما وروجک ها تونقش ادم بزرگا خیلی بامزه میشین! مخصوصا اسما کوچولو وقتی خانم دکتر میشه واااااااااااای قربونش برم چه اداهایی درمیاره! اسراجونم !نازی مامانی فدات شه تو هم باید همیشه تونقش مریض باشی نازی میدونم اسما زور میگه وقبول نمیکنه جاهاتونو عوض کنین.ایشاا... خودت خوب درس میخونی ویه روزی خانم دکتر واقعی میشی .امروزبادیدن بازی شما خوشگلای ناز یاد بچگی های خودم وخاله پری(مامان ال ای جون )افتادم بس که بهم گفته بودن تو بزرگی باید خواهرتو مراعات کنی!هیچی نمیگفتم وخانمی همش بهم زور میگفت ...
اسما درخونه خاله
عسل های مامان دیروز رفته بودیم خونه خاله فریده همیشه اونجا رفتنی خیلی بهتون خوش میگذره اونجا شمادوتاوروجک با مرغهای خاله جون کلی بازی کردین اسما جون، اسم یکی از مرغهای خاله رو نازگل گذاشتی وقتی میریم خونه خاله همش میپری تو حیاط تا نازگل رو بغل کنی جالبش اینجاست که تو بغلت نازگل رو میاری خونه اون وقته که خاله داد میزنه ومی گه الان نازگل خونه رو کثیف می کنه دیروز به شوخی داداش رضا یه چاقوبرداشت بهت گفت الان سرنازگل رومی برموکبابش می کنم وایییییییییییییییییییییییییییییییی چه الم شنگه ای به راه انداختی خانم کوچلو ...
نویسنده :
مامان اسرا و اسما
0:27
اسما دردوران کودکی
اسما کوچلودرحال حل جدول اسما میخوادببره دانشگاه اونم توکیف خاله اسمادرحال باغبانی اسماوقتی عصبا نی میشه اسماواسرا اسما میخواد خودش کاراشو انجام بده بدون شرح اسماوقت ی می خوابه اسماتوگل فروشی اسمادرحال آرایش اسمادرحال گوش دادن به صدای خیابون اسمادرفروشگاه اسمائی تازه دندون درآورده اسما جون وقتی داشتم این پست روکارمی کردم اسرا جون دندون به دست اومد خاله فدات شه، یکی دیگه از دندوناتم افتاد مبارک خاله جون ال جوووووووووووووووووووون ...
نویسنده :
مامان اسرا و اسما
17:35
بابایی ودخترای نازمون-دوستون دارم
دوستون دارم خوشگلای مامانی
همیشه شاد باشین دخترای مامان
ال ای دختر خاله اسرا و اسما
ال ای جون اندازه ستاره های آسمون دوست دارم شاید این علاقه بیش از حدواینکه بیشتر از خواهر زاده ها ی دیگه برام عزیزی بخاطر اینه که شما خانم کوچولو سه روز اول با مامانت قهر بودی وفقط من بهت شیر میدادم پس دختر خودمی فدات ...
نویسنده :
مامان اسرا و اسما
7:22
اسما جون در بوکان
خوشگل مامانی اینجا بوکانه بابایی رفته برات ساندویچ بگیره وشما هم طبق معمول پریدی رو صندلی باباجون ...
نویسنده :
مامان اسرا و اسما
9:40