یک تیر ودونشان....
گرمی سلامم آتش خاطره هاست ، پذیرا باش اگرچه میان ما فاصله هاست!!!
سلام بر دوستان گل خودم وسلام به دخترای خوشگلل وناز مامانی!
سال تحصیلی 91-90 هم داره تموم میشه ویک سال کاری پرمشغله برای من داره روزهای آخرش رو طی میکنه.اسرا جونم دیگه درساش تموم شده واز چهارشنبه هفته قبل دیگه نمیبرمش.اما خودم فعلا باید تو محل کارم باشم.
اسرای گلم!کلاس دوم رو با امتیاز عالی قبول شد ومن خیلی خوشحال شدم .دختر گلم حالا دیگه باید برای کلاس سوم خودشو اماده کنه.
خدای من روزها چقدر زود میگذرن,انگار همین دیروز بود بردمش برای ثبت نام کلاس دوم.....
خودم هم طبق سازماندهی اداره مون برای سال بعداگرعمری باشه همین مدرسه هستم شاید کلاسمو عوض کنم.فعلا که مدیرمون اصرار داره همون پایه اول بمونم ,میگه خیلی خوب از عهدش برمیایی.حالا ببینیم قسمتمون چی میشه؟
چهارشنبه 27اردیبهشت روزی که اسرا برای آخرین بار روی نیمکت کلاس دوم می نشست ,بعد از تعطیلی مدرسه ,طبق قول وفرارمون با بابایی یه مسافرت کوچولو برای دختر نازمون ترتیب دادیم تا بقول خودش خستگی مشق نوشتن هاش تو این یکسال رو در این مسافرت از تنش بدر کنه......
رفتیم اردبیل خونه خاله پری و ال آی جون وپنجشنبه همراه خاله اینا رفتیم آستارا,اسرا واسما دریا رو خیییییییلی دوست دارن وکنار دریا خیلی بهشون خوش میگذره.
اسما و اسرا وال آی ساعتها در ساحل شنی دریا با باباهاشون بازی کردن ومن وخاله پری هم رفتیم بازار وکلی گشتیم وخرید کردیم.نمیدونم چه حکمتیه وقتی پول خرج میکنیم کیف میکنیم.
خلاصه آخر وقت که دیگه همه از نا افتاده بودیم برگشتیم خونه.فردا صبح هم ناهار درست کردیم وبه پیشنهاد خاله جون رفتیم نیر.اونجا پنج چشمه هست باطبیعت زیبا وبی نظیر........
و
بیشتر عکسا رو نمیتونم اینجا بذارم ولی چندتایی شو میذارم ادامه مطلب ببینین ونظر بدین.
اسرا واسما منتظر ناهار
ال ای جیگر خاله
این سفر دوروزه با اینکه به اسم اسرا جونم بود اما برای خودمون هم کلی کیف داشت
امیدوارم خسته نشده باشین دوستون دارم.