اسما جوناسما جون، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
اسرا جوناسرا جون، تا این لحظه: 20 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

دیلک لر

بازدید سه کارشناس از مزرعه بابایی...

1390/9/24 22:34
1,140 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دختر خانومای خوشگل خودم وهمه دوستای مهربونم !باز پنجشنبه وجمعه شد من تنبل سروکله ام پیدا شد.خوب طول هفته اصلا وقت نمیکنم.فقط یه جورایی یه کمی وقت میذارم  تا کامنتهای سرشار از محبت دوستای عزیزمو بخونمو به وبهاشون سربزنم وبهشون جواب بدم .خیلی برام عزیزین ,یه عالمه دوستون دارم.              اول ازهمه چی خبر خودموبگم که بالاخره بخاطر دختر گلم مدرسه مو عوض کردم وخیلی خوشحالم .   دنیای زیبا

پنجشنبه هفته قبل بابایی طبق قولی که به فسقلیها مون داده بود هممونو برد یه جای با صفا تا ناهار هم بیرون باشیم . دخترا خیلی خوش حال شدن . اما من بیشتر ترجیح میدادم بریم طرف های مزرعه بابایی تا خودم از نزدیک ببینم این چند ماهی که هیچوقت خونه نبود وهمش کار داشت چیکار کرده.

یه توضیح کوچلو درمورد کار بابایی بدم :بابایی ما کارشناس کشاورزیه و از اونجایی که منطقه ما یه منطقه کشاورزیه ,تابستونا ترافیک کاریش نسبت به فصل های دیگه زیاده.امسال هم که خودش هم یه تیکه زمین (30هکتار)برای کشت چغندر قند اجاره کردو این هم مزید بر علت شد تا فقط شبا اونم خسته وکوفته بیاد خونه.

نازززززززی بابایی!چقدر دلم برات میسوخت وقتی اونهمه خسته میشدی,بعضی وقتا همش بهت غر میزدم که چغندر میخوایم چیکار !؟چرا خودتو اینقدر خسته میکنی؟!

بهر حال هممون باهم تصمیم گرفتیم اول بریم مزرعه بابایی وبعد ....

وقتی رسیدم اونجا بادیدن هر مزرعه چغندری ,میگفتم: اینه مزرعت؟.....میگفت: نه!....بالاخره بعد از طی مسافتی در جاده خاکی بابایی اعلام کرد که  رسیدیم! من که مات ومبهوت وایساده بودم ,گفتم هشت ماهه ما رو الاف کردی نتیجه ش اینه؟؟؟آخه مزرعه پر بود از علفهای هرز وبیشتر چغندر ها هم برگهاشون پلاسیده وخراب بودن .درکل منی که از کشاورزی هیچی حالیم نیست,خوشم نیومدز.بابایی با لحنی که انگار از این پیشداوریهای من خسته شده بود,گفت 6ماهه که نیستی یه 5دقیقه صبر کن مزرعه من اونطرفه ولی با ماشین نمیتونیم بریم چون وسط دو مزرعه یه نهر آبه.وااااااااای که چقدر خجالت کشیدم با این حال برای اینکه کم نیارم گفتم:آخه باور نمیکنم نتیجه کارتو اینجوری باشه!

رسیدم که خود مزرعه واقعادهنم باز موند .دست گلت درد نکنه بابایی... واقعا مزرعه نمونه ای داری جون خودم راس میگم...

 

ابنم نتیجه کار وفعالیت چند ماهه باباجون                             

                                   ودخملیای من در مزرعه باباجون

 

بعد از بازدیدمون از مزرعه چغندر قند ودادن نمره خیلی خوب,رفتیم به طرف دریاچه ای که در 20کیلومتری شهرمون قرار داره .دریاچه ای بسیار زیبا با منظره های درنوع خودش بی نظیر که درسال 1345توسط آمریکاییها ساخته شده ویکی ازمناطق پربازدید منطقه مون محسوب میشه.

وکانال آبیاری مزارع اطراف-که از اب دریاچه س

خیلی میترسیدم دختر جونامو ببرم نزدیکتر وازشون عکس بگیرم,خیلی کار خطر ناکیه

آخر سرهم رفتیم همون جا تو باغ زیتون ناهارمونو خوردیم وبچه ها کلی بازی کردن .

ببینید دلبندای من! این فقط یه ملخه!!! اصلا هم ترس نداره! بیاین نازش کنین ونترسین ! مثل مامانتون ترسو نباشین که از ترسش معلوم نیس کجا گذاشته رفته!!!

 


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

مامان آیهان جون
28 مهر 90 10:35
ان شاءالله که محصولتون به قیمت خوبی فروش بره و بابایی با چندتا گونی از قندای خودتون بیاد خونه و شیرینی قندای خودتون رو بچشید. ممنون که بهمون سر زددین و روحیه دادین.


ممنونم گلم.
شهرزاد مامان حسین
28 مهر 90 15:22
امان از ما مامانهای عجول. به به . عجب مزرعه ای.انشالله از قِبَلش میلیاردر بشین

ممنونم عزیزم
مامان سانای
28 مهر 90 21:16
سلام خسته نیاشید .همیشه به گردش معلومه که خیلی خوش گذشته دست بابای بچه ها درد نکنه . راستی شما کدوم شهرین تا جایی که من میدونم توی آذربایجان فقط خوی چغندر می کارن واونجا هم دریاچه نیست !!


ممنونم عزیزم!راستش خوی باما فاصله ش زیاده ما مرز نشین هستیم.ماکنار رود ارس ودریکی از شهرهای مرزی استان اردبیل هستیم.
مامان پریسا
29 مهر 90 0:46
سللللللللام به دوست گلم. چطورید خانمی؟ دختر خانمهای گل خوبن؟
خدا رو شکر همیشه به گشت و تفریح.
دست بابایی گل هم درد نکنه. ایشون هم خسته نباشن.


مرسی عزیز دلم !پریسا جونموببوسسسسسسسس
م
29 مهر 90 1:50
سلام
من هر چی عکس فرستادی گزاشتم
اخرین عکسای شما 27 مهر بوده
میتونی توی پست های قبلیم ببینی
اگه عکس جدید بفرستی ممنون میشم تا به روز اپ کنم


دستت درد نکنه عزبزم .باشه برات میفرستم.
مامان ثنا و ثمین
29 مهر 90 2:08
سلاموهمیشه به تفریح.خوش باشید


ممنونم عزیزم
شقایق
29 مهر 90 10:54
دست عمو احمدم درد نکنه با این همه زحمتی که میکشه عمه جون شما هم دستتون درد نکنه که عکسهای زیباتون را گذاشتید تا ما هم مزرعه عمو احمد رو از نزدیک ببینیم برای اسما و اسرا


مرسی گلم .دوستت دارم عزیز عمه
مامان قندعسل
29 مهر 90 11:50
سلام مامانی مهربون. ماشالله دخملیای نازی دارین
و عجب پدر باهنری با اینهمه تلاش چه مزرعه معرکه ای درست کرده
خوشحال میشیم به ما سر بزنین. من شما رو لینک کردم. شما هم اگه دوست داشتین می تونین. چرا که نه!!


ممنونم که اومدی عزیزم .نظر لطفتونه.منم شما رو لینک کردم.
مامان پریسا
29 مهر 90 12:19
سلام یه خصوصی دارید.
مامان سید کوچولو
29 مهر 90 14:51
کشاورزی یکی از سخت ترین و لذت بخش ترین کارهای دنیاست. من که عاشقشم.
__000000___00000
_00000000?0000000
_0000000000000000
__00000000000000
____00000000000
_______00000
_________0
________*__000000___00000
_______*__00000000?0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
_______*_____00000000000
________*_______00000
_________?________0
_000000___00000___*
00000000?0000000___*
0000000000000000____*
_00000000000000_____*
___00000000000_____*
______00000_______*
________0________*
________*__000000___00000
_______*__00000000?0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
______*______00000000000
_______*________00000
________*_________0
_________*________*
_________*_______*
__________*______*
___________*____*
____________*___*
_____________*__*
______________**
یه عالمه بوس برا دخترای نازت


ممنونم از کامنت زیبات عزیزم .پارسا جونموببووووس
مامان نرگس
29 مهر 90 15:46
sسلام به بهخانومای گل
راستی همه عکسها باز نمیشه


سلام عزیزم !ممنونم ازنظر لطفت.شاید سرعت اینترنت کم بوده!!!
مامان مهراد
29 مهر 90 23:50
سلام همیشه در کنار هم شاد وخوشحال باشید
مثل اینکه دخترا کار کشاورزی رو هم دوست دارند آفرین


آره عزیزم درست حدس زدی به باباشون رفتن.
محمد
30 مهر 90 10:56
سلام
متاسفانه عکسا برام باز نشد ؟
شاد باشید وسلامت


ممنونم که اومدین
مامان ماهان عشق ماشین
30 مهر 90 15:26
سلام به دوست گلم. چطورید خانمی؟ دختر خانمهای گل خوبن؟
خدا رو شکر همیشه به گشت و تفریح.
دست بابایی هم درد نکنه. ایشون هم خسته نباشن.


ممنونم عزیزم!میبوسمتون
مامان آرین
30 مهر 90 18:36
آخیییییییییییی یه خسته نباشید حسابی برای بابایی . ایشالا همیشه به گردش باشین دخملکا


مرسی عزیزم
مامان گیسو
1 آبان 90 2:25
سلام دوستممممممممممم
خوبی ؟
خوش به حالتونننننننننننن
منم گردش و مزرعه می خوامممممممممممم
بوسسسسسسس


سلام عزیزم!قدمتون رو چشمم.تشریف بیارین ایندفه باهم بریم.تازه لبو هم میخوریم.گیسو جونموببوسسسسسس
مامان نازنین زهرا
1 آبان 90 10:19
سلام چه مزرعه و دریاچه خوشگلی یه خسته نباشید به بابای دخملی ها راستی من از پشت مانیتورم دارم میترسم از این ملخ خان


سلام ممنونم نظر لطفتونه.خوب عزیزم کاری نداره میترسی,تو هم مثل من یه جایی قایم شو....
مامان گیسو
1 آبان 90 14:32
گلم من دیشب برات رمزو تلگراف زدم


ممنونم
محمد
1 آبان 90 14:48



خیلی ممنونم برادر
بابا محسن
1 آبان 90 16:36
6 ماهه را خوب اومده ! طفلک !
کاشکی آمریکاییها یک دریاچه هم برای ما درست میکردن به جای این همه کارخونه تعطیل ! عکسها هم باز نشد چغندرها را ببینیم !



اطراف دریاچه زمین خوب هم هستش اگه میخواین من براتون ردیفش کنم.البته پول بنگاهش هم به من میرسه هاااااااا
کوثر
1 آبان 90 20:27
سلام به خاله جوووون خودم. جسارت اسماکوچولو رو برم. فداش بشم از هیچی نمی ترسه.(فسقلی از همتون زرنگ تر)


سلام عزیزم!اسمایی به دختر خاله گلش رفته دیگه.میبوسمت
نازبالام عرشیا
2 آبان 90 18:23
سلام
عنوان وبلاگ دخترای گلتون خیلی زیباست

توپراقون آند ايچرم گوهر الواندي مغان

شهرتين عرشه چيخوب عرشده حيراندي مغان
سن کیمی گورممیشم سویملی بیر آیری پری

یایولوب شهرتوین صحبتی هریانه مغان

عشق اولسون آنایوردموز-



شعریزه گوره چووووووووخ ساغول دیرم.یاشاسین آذری ائلیم.یاشاسین تورک اوغولاری....


ني ني شكلك
2 آبان 90 19:10
براي نتيجه ي تلاش بابايي به شما و دختراي خوشگل اسرا و اسما تبريك ميگم.


مرسی عزیزم
مامان پریاگلی
3 آبان 90 1:52
خدا رو شکر که زحمتشون به بار نشسته
انشاالله که همیشه موفق باشن



خیلی ممنونم دوست گلم.ایشالله همه نتیجه زحمتاشونو ببینن ماهم یکی...
مامان پارسا
3 آبان 90 5:30
ماشالا چه مزرعه ی زیبا و پر باریه،بابایی مهربون خسته نباشین
مامانی به 30 هکتار زمین میگین یه تیکه
عکسها مثل همیشه خیلی زیبا هستن
چه دخملای شجاعی


ممنونم دوست گلم!نظر لطفتونه.راستش دخترام در این مورد اصلا به من نرفتن!تازه به باباشون سفارش میکردن که ملخ ونشون من نده اسرا میگفت میترسم مثل قضیه مارمولک پس بیفتی!!!
محمد
5 آبان 90 12:16
شهادت حضرت امام محمد تقی (ع) را به شما وخانواده محترمتان تسلیت می گویم





همچنین بر شما وتمامی شیعیان جهان تسلیت باد.
مامان آرشیدا قند عسل
5 آبان 90 18:28
سلام عزیزم خوبی ؟ بچه ها خوبن؟ عجب چغندر توپی!! چه بابای زحمت کشی خدا سایه این بابای مهربون رو بالای سر شما و بچه ها حفظ کنه ممنون که به ما سر میزنید دسترسی به اینترنت نداشتم وگرنه زودتر بهتون سر میزدم


ممنونم عزیزم!
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دیلک لر می باشد